زمانی که رحلت پیامبر(ص) فرا رسید ؛فرشته مرگ فروآمد وگفت :"ای رسول خدا!سلام برتو” پیامبر(ص)فرمود:"سلام برتو،ای فرشته ی مرگ !من ازتودر خواستی دارم ؟ “گفت :ای رسول خدا خواستت چیست؟گفت “خواستم آن است که جان مرا نگیری تا جبرئیل بیاید وبرمن سلام کندومن بروی سلام کنم".فرشته مرگ خارج شد،درحالی که می گفت :"وامحمدا!"جبرئیل را درهوا دید. جبرئیل به وی گفت :"ای فرشته مرگ آیا روح محمد(ص)را گرفتی؟” گفت:"نه، جبرئیل!ازمن خواست که روح وی را نگیرم تا تورا ببیند وتوبه وی سلام کنی واو به توسلام کند “.جبرئیل گفت:ای فرشته ی مرگ !آیا نمی بینی که درهای آسمان برای روح محمد(ص) گشوده شده است وحورالعین ها برای روح محمد(ص)خود را آراسته اند؟”

امالی شیخ صدوق جلد دوم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت