شهادت زیدبن علی (ع) دوم صفر | ... |
فضیل بن یسارگفت:وقتی زیدبن علی(ع) کشته شد،مرکبی اجاره کردم وبه سوی مدینه حرکت کردم نزد امام صادق (ع) آمدم ،به من گفت “ای فضیل !عمویم زید،چه کار می کرد؟"گریه گلویم گرفت به من فرمود:آیا اورا کشتند؟ گفتم:آری به خدا. فرمود:وی را مصلوب کردند؟گفتم: آری ،به خدا اورا به دارآویختند!. امام شروع به گریستن کرد واشک های وی چنان برگونه اش جاری می شد که گویی مروارید است .سپس فرمود:ای فضیل !آیادرجنگِ عمویم علیه شامیان،شرکت کردی؟ گفت آری .فرمودچندنفرازآنان را کشتی؟ گفتم شش نفر، فرمو"نکنددر مورد ریختن خون آنان در تردید هستی؟” گفتم :اگردر تردید بودم ،مشارکت نمی کردم . روای گفت :شنیدم که می فرمود:"خداوند،مراهم در خون آنان شریک سازد!به خدا عمویم زیدویارانش شهیداز دنیا رفتند،همان گونه که علی بن ابی طالب ویارانش درگذشتند".
امالی شیخ صدوق
[پنجشنبه 1393-09-06] [ 11:03:00 ق.ظ ] |
با سلام و تسلیت به مناسبت ایام اربعین حسینی
هوالشهید
تیک، تیک ، تیک …
چه با شتاب،این همه عجله …؟
دقایقی که پشت سرهم و پر شتاب در گذرند ، لحظاتی را تداعی می کنند،
که آن بانوی جلیله ، وبا شکوه به زمان التماس می کرد.
مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلوع
امشبو دلم خوشهِ داداشمو سیر می بینم
لحظه ها چه پرشتابهِ مکن ای صبح طلوع
آه که سالیان درازیست که لحظات چون برق می گذرد و هنوز یاد آن لحظات اندوه ناک و جانکاه سینه ها را می فشرد.
اربعین جدایی عمه ی سادات از دلبر دلها نزدیک است،
زینب و غم جدایی ….
چه سخت است خاطرات عزیزی که دوستش داری و هرروز و هر لحظه،
تشنگی
شیر خوار
گوش واره
آب
آتش
…..
نفسم به شماره افتاده ونگاهم خسته ،
ودل پرالتهابم بی رمق
توان این که قلمم را بر روی صفحه بکشم ندارم
دوست دارم آنقدر فریاد بکشم
که این دل گر گرفته را خاموش کند
یا حســــــــــــــین علیه السلام
التماس دعا
فرم در حال بارگذاری ...